اقتصاد بین الملل
ابوالقاسم گلخندان؛ صاحبه محمدیان منصور
چکیده
پیرامون رابطه جهانیشدن و نظامیسازی دیدگاههای متناقضی مطرح شده است. اگرچه بسیاری معتقدند که جهانیشدن و وابستگی متقابل به محدود نمودن نظامیسازی میانجامد؛ اما برخی ادعا میکنند که فرآیند جهانیشدن منجر به گسترش نظامیسازی میشود. در مقابل، گروهی معتقدند که جهانیشدن تأثیری بر روند نظامیسازی ندارد و این نظامیسازی است ...
بیشتر
پیرامون رابطه جهانیشدن و نظامیسازی دیدگاههای متناقضی مطرح شده است. اگرچه بسیاری معتقدند که جهانیشدن و وابستگی متقابل به محدود نمودن نظامیسازی میانجامد؛ اما برخی ادعا میکنند که فرآیند جهانیشدن منجر به گسترش نظامیسازی میشود. در مقابل، گروهی معتقدند که جهانیشدن تأثیری بر روند نظامیسازی ندارد و این نظامیسازی است که فرآیند جهانیشدن را کند و یا تسریع میکند. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی رابطه علیت بین جهانیشدن و نظامیسازی در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه (بهعنوان منطقهای که دارای سطح بالایی از نظامیسازی در جهان است)، با تمرکز بر تحلیل خاص هر کشور طی دوره 2020-2000 پرداخته است. به این منظور از متغیرهای شاخص جهانی نظامیسازی (بهعنوان شاخص نظامیسازی)، شاخص جهانیشدن KOF (بهعنوان شاخص جهانیشدن) و رشد اقتصادی (بهعنوان متغیر کنترل) استفاده شده است. برآورد مدل نیز با استفاده از آزمون علیت در پانلهای مختلط نامتجانس که مبتنیبر مدل خودرگرسیون برداری (VAR) و آزمونهای والد با مقادیر بحرانی بوتاستراپ خاص هر کشور میباشد، انجام شده است. نتایج تجربی نشاندهنده وجود رابطه علیت یکطرفه مثبت از سمت نظامیسازی به جهانیشدن (فرضیه نظامیسازی منجر به افزایش جهانیشدن) در کشورهای مصر و اسرائیل، رابطه علیت یکطرفه منفی از سمت نظامیسازی به جهانیشدن (فرضیه نظامیسازی منجر به کاهش جهانیشدن) در کشورهای ترکیه و امارات، رابطه علیت یکطرفه منفی از سمت جهانیشدن به نظامیسازی (فرضیه جهانیشدن منجر به محدود نمودن نظامیسازی) در کشور عمان، رابطه علیت منفی دوطرفه بین نظامیسازی و جهانیشدن (فرضیه بازخورد) در کشور کویت و عدم وجود رابطه علیت بین نظامیسازی و جهانیشدن (فرضیه خنثی) برای کشورهای ایران، عراق، لبنان، اردن، بحرین و عربستان میباشد. همچنین، عدم وجود رابطه علیت بین جهانیشدن و نظامیسازی (یا فرضیه خنثی) برای کل پانل تأیید میشود.
محمد جعفری؛ ابوالقاسم گلخندان؛ صاحبه محمدیان منصور؛ اعظم السادات میری
چکیده
این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی (PSTR) بهعنوان یکی از برجستهترین مدلهای تغییر رژیمی، تأثیر آستانهای بدهیهای خارجی را بر رشد اقتصادی کشورهای گروه D8 طی دورۀ زمانی 1991 تا 2013 مورد بررسی قرار داده است. به این منظور از متغیر بدهیهای خارجی کل بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی بهعنوان شاخص بار بدهی و متغیر ...
بیشتر
این مقاله با استفاده از مدل رگرسیون انتقال ملایم پانلی (PSTR) بهعنوان یکی از برجستهترین مدلهای تغییر رژیمی، تأثیر آستانهای بدهیهای خارجی را بر رشد اقتصادی کشورهای گروه D8 طی دورۀ زمانی 1991 تا 2013 مورد بررسی قرار داده است. به این منظور از متغیر بدهیهای خارجی کل بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی بهعنوان شاخص بار بدهی و متغیر انتقال استفاده شده است. نتایج آزمون خطیبودن، قویاً وجود رابطۀ غیرخطی بین متغیرهای مورد مطالعه را نشان میدهد. هچنین لحاظنمودن یک تابع انتقال با یک پارامتر آستانهای که بیانگر یک مدل دورژیمی است، برای تصریح رابطه غیرخطی بین متغیرهای مورد مطالعه کفایت میکند. نتایج نشان میدهد که حد آستانهای 12/34 درصد است و پارامتر شیب نیز 83/1 برآورد شده است. در رژیم اول بدهیهای خارجی تأثیر منفی اندکی بر رشد اقتصادی دارد که پس از عبور از حد آستانهای، در رژیم دوم این تأثیرگذاری منفی افزایش مییابد. لذا بدهیهای خارجی نهتنها نقش برجستهای در تسریع رشد اقتصادی کشورهای گروه D8 ایفا نمیکند؛ بلکه افزایش آن مانعی در جهت رشد اقتصادی این کشورهاست.
محمد علیزاده؛ ابوالقاسم گلخندان
چکیده
هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر مصرف انرژی در کشورهای منتخب منطقه منا طی دورهی زمانی 2011-1995 است. به این منظور از مدل ارائهشده توسط سادرسکی (2012) و سه شاخص: تعداد کاربران اینترنت، تعداد خطوط تلفن همراه و تعداد خطوط تلفن ثابت بهعنوان متغیرهای اندازهگیری ICT استفاده شده است. همچنین، با استفاده از روش ...
بیشتر
هدف اصلی این مقاله بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) بر مصرف انرژی در کشورهای منتخب منطقه منا طی دورهی زمانی 2011-1995 است. به این منظور از مدل ارائهشده توسط سادرسکی (2012) و سه شاخص: تعداد کاربران اینترنت، تعداد خطوط تلفن همراه و تعداد خطوط تلفن ثابت بهعنوان متغیرهای اندازهگیری ICT استفاده شده است. همچنین، با استفاده از روش گشتاورهای تعمیمیافته سیستمی (GMM-SYS) کششهای کوتاهمدت و بلندمدت بین متغیرهای مدل برآورد شده و مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان میدهد که گسترش ICT با هر سه شاخص اندازهگیریشده، مصرف انرژی سرانه را در کشورهای منتخب منطقه منا در کوتاهمدت و بلندمدت افزایش میدهد. بهگونهای که با افزایش یکدرصدی در این شاخصها، بهطور متوسط مصرف انرژی سرانه در کوتاهمدت و بلندمدت بهترتیب 007/0 و 089/0 درصد افزایش مییابد.
محمد علیزاده؛ ابوالقاسم گلخندان
چکیده
چکیده
بر اساس نظریه برنان و بوکانان (1980) تحت عنوان فرضیه لویاتان، تمرکززدایی مالی میتواند اندازه دولت را کاهش دهد. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد با ارائه یک الگوی مفهومی درزمینه عوامل مؤثر بر اندازه دولت و آزمون تجربی آن از طریق روش اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) با استفاده از دادههای 15 کشور درحالتوسعه رابطه بین تمرکززدایی ...
بیشتر
چکیده
بر اساس نظریه برنان و بوکانان (1980) تحت عنوان فرضیه لویاتان، تمرکززدایی مالی میتواند اندازه دولت را کاهش دهد. در این راستا، مقاله حاضر سعی دارد با ارائه یک الگوی مفهومی درزمینه عوامل مؤثر بر اندازه دولت و آزمون تجربی آن از طریق روش اقتصادسنجی گشتاورهای تعمیمیافته (GMM) با استفاده از دادههای 15 کشور درحالتوسعه رابطه بین تمرکززدایی مالی و اندازه دولت را بررسی کند. نتایج این تحقیق در قالب مدلهای پانلپویا نشاندهنده اثر مثبت تمرکززدایی مالی درآمد و مخارج و اثر بیمعنای عدم توازن عمودی بر روی اندازه دولت و درنتیجه، عدم تأیید فرضیه لویاتان برای کشورهای مورد مطالعه است. نتایج دیگر این تحقیق، نشاندهنده تأثیرپذیری مثبت و معنادار اندازه دولت از تولید ناخالص داخلی سرانه (تأیید قانون واگنر)، درجه باز بودن اقتصاد (تأیید فرضیه رودریک) و خالص دموکراسی و تأثیرپذیری منفی آن از درجه شهرنشینی است.
کلیدواژهها: تمرکززدایی مالی، اندازه دولت، کشورهای درحالتوسعه، فرضیه لویاتان، روش گشتاورهای تعمیمیافته (GMM).
طبقهبندی JEL : C23, H5, H7.