نادر مهرگان؛ محمدیوسف خاشعی
چکیده
چکیده
هدف این مطالعه، تحلیل واکنش رشد اقتصادی افغانستان از رشد اقتصادی کشورهای منتخب همسایۀ آن (ایران، پاکستان، تاجیکستان و ترکمنستان) است. در این تحقیق از دادههای سالانۀ تولید ناخالص داخلی (۲۰۱۷ – ۲۰۰۲) و الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) استفادهشده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که یک رابطۀ مثبت و بلندمدت بین رشد اقتصادی افغانستان ...
بیشتر
چکیده
هدف این مطالعه، تحلیل واکنش رشد اقتصادی افغانستان از رشد اقتصادی کشورهای منتخب همسایۀ آن (ایران، پاکستان، تاجیکستان و ترکمنستان) است. در این تحقیق از دادههای سالانۀ تولید ناخالص داخلی (۲۰۱۷ – ۲۰۰۲) و الگوی خود رگرسیون برداری (VAR) استفادهشده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد که یک رابطۀ مثبت و بلندمدت بین رشد اقتصادی افغانستان و کشورهای ایران و پاکستان وجود دارد. نتایج در کوتاهمدت نیز نشان میدهد که یک رابطۀ علّی یکطرفه از سوی تولید ناخالص داخلی ایران به سمت تولید ناخالص داخلی افغانستان است؛ اما هیچگونه رابطۀ علّی دوطرفه بین رشد تولید ناخالص داخلی افغانستان و ایران وجود ندارد. همچنین بین تولید ناخالص داخلی افغانستان و پاکستان یک رابطۀ علّی دوطرفه وجود دارد. درحالیکه بین تولید ناخالص داخلی افغانستان، تاجیکستان و ترکمنستان، هیچ رابطۀ علّی وجود ندارد. افزون بر آن، نتایج مذکور در بلندمدت نشان میدهد، کشورهای ایران، پاکستان و ترکمنستان سهم عمدهای در توضیح نوسانات تولید ناخالص داخلی افغانستان دارد و در این میان بیشترین سهم مربوط به ایران است.
محمد رضا اسکندری عطا؛ نادر مهرگان؛ علیرضا پورفرج؛ سعید کریمی پتانلار
چکیده
رشد نامتوازن منطقهای و عوامل اثرگذار بر آن، یکی از مباحث مهم اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه محسوب میشود. در پژوهش حاضر پس از بررسی نابرابری منطقهای با توجه به اثرات سرریز در استانها، به ارزیابی تأثیر عوامل محیطی و سیاسی بر آن طی سالهای 1385 تا 1394 پرداختهشده است. اندازهگیری شاخص نابرابری ضریب تغییرات وزنی-جمعیتی (PW-CV)، ...
بیشتر
رشد نامتوازن منطقهای و عوامل اثرگذار بر آن، یکی از مباحث مهم اقتصادی در کشورهای درحالتوسعه محسوب میشود. در پژوهش حاضر پس از بررسی نابرابری منطقهای با توجه به اثرات سرریز در استانها، به ارزیابی تأثیر عوامل محیطی و سیاسی بر آن طی سالهای 1385 تا 1394 پرداختهشده است. اندازهگیری شاخص نابرابری ضریب تغییرات وزنی-جمعیتی (PW-CV)، نشان میدهد که استانهای ایران طی دوره زمانی پژوهش، رشد بسیار نابرابری داشتهاند. نتایج حاصل از برآورد الگوهای رگرسیون خودهمبستگی و جزء خطای فضایی (SARAR) حاکی از وابستگی فضایی شدید در بین استانهاست؛ بهگونهای که شاخص نابرابری هر استان با ضریب تقریبی 45% تحت تأثیر نابرابری اقتصادی استانهای مجاور قرار دارد. در تحلیل عوامل محیطی مؤثر بر نابرابری منطقهای؛ توسعه شهری، منابع آبی و گردشگری رابطه منفی با نابرابری استانها دارد و با افزایش هر یک از این عوامل شاخص نابرابری استانها کاهش خواهد یافت؛ اما استانهای مذهبی و دارای مناطق تجاری تأثیر مثبت بر نابرابری اقتصادی دارند و درنتیجه در این استانها شاخص نابرابری بزرگتر است. نتایج برآورد تأثیر متغیرهای سیاسی بر نابرابری منطقهای نشان میدهد که هرچه استانها تولید ناخالص داخلی بیشتری داشته باشند، شاخص نابرابری بزرگتری خواهند داشت و هرچه اندازه دولت در استانها بزرگتر باشد نابرابری اقتصادی بیشتر خواهد شد. همچنین افزایش سهم هزینههای آموزش از بودجه استانها نابرابری منطقهای را افزایش خواهد داد و استانهایی که تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی آنها بیشتر است، نابرابری اقتصادی بالاتری دارند.
نادر مهرگان؛ یونس تیموری
چکیده
این مطالعه به تحلیل ساختار فضایی صنعت در اقتصاد ایران و در بین استانهای مختلف میپردازد؛ اینکه ساختار فضایی فعالیتهای صنعتی در اقتصاد ایران چگونه است و چه عواملی موجب شکلگیری چنین ساختاری در صنعت ایران شده است. بهمنظور پاسخ به این سؤالات، ابتدا از شاخص تمرکز الیسون و گلیسر برای ارزیابی ساختار فضایی صنعت در بین استانهای ایران ...
بیشتر
این مطالعه به تحلیل ساختار فضایی صنعت در اقتصاد ایران و در بین استانهای مختلف میپردازد؛ اینکه ساختار فضایی فعالیتهای صنعتی در اقتصاد ایران چگونه است و چه عواملی موجب شکلگیری چنین ساختاری در صنعت ایران شده است. بهمنظور پاسخ به این سؤالات، ابتدا از شاخص تمرکز الیسون و گلیسر برای ارزیابی ساختار فضایی صنعت در بین استانهای ایران در دوره 92-1376 استفاده شده و سپس روش تحلیل اقتصادسنجی فضایی و مدل دادههای تابلویی برای تحلیل اثرات عوامل مؤثر در شکلگیری ساختار فوق مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج تحلیل نشان میدهد ساختار فضایی صنعت در اقتصاد ایران، بهطور قابلتوجهی نابرابر است؛ بهطوریکه براساس شاخص، استانهای آذربایجان شرقی، قزوین، مرکزی و تهران، به ترتیب با مقادیر 044/0، 051/0، 052/0 و 063/0، بهعنوان صنعتیترین استانها بوده و متنوعترین فعالیتهای صنعتی در این استانها وجود دارد. در مقابل، استانهای بوشهر، هرمزگان و ایلام هر یک به ترتیب با مقادیر 550/0، 244/0 و 317/0 بهعنوان استانهایی هستند که بخش صنعت در آنها کمترین گسترش را داشته است. ضرایب توان بازاری استان، بازدهی در سطح مقیاس، قیمت هر متر مربع زمین در استان و هزینه حملونقل هر یک بهعنوان عوامل در نظر گرفته شده در مدل فضایی به میزان 174/0-، 041/0-، 023/0- و 038/0 برآورد شده است. اما در مقابل، ضرایب متغیرهای متوسط دستمزد پرداختی و مخارج بودجهای دولت، با علامت مثبت برآورد شده است. میزان برآورد شده برای ضریب شدت وابستگی استانها در مدل فضایی (430/0)، نشان میدهد که نیروهای مرکزگرای موجود در داخل استانها، غالب بر نیروهای گریز از مرکز بوده است. همچنین نتایج حاصل از شناسایی شبکه وابستگی فضایی بین استانها، نشان میدهد بهطور متوسط استانهای تهران، قم، قزوین و مرکزی با وقوع تغییر در متغیرهای توضیحی مدل فضایی در این استانها، دارای بیشترین ضریب توانایی اثرگذاری و جذب تغییرات ایجاد شده میباشند. استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان نیز استانهایی هستند که بهطور متوسط، پایینترین ضریب توانایی اثرگذاری و ظرفیت جذب تغییرات ایجاد شده را دارند.
حسن دلیری؛ نادر مهرگان
چکیده
شاخص جای پای اکولوژیک، یکی از مهمترین ابزارها برای اندازهگیری اثرات فعالیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع بر محیطزیست است. این شاخص می تواند مقدار فشاری را که برای تأمین نیازهای مصرفی، بر جغرافیا وارد میشود، اندازهگیری کند. با توجه به اهمیت این شاخص و عدم محاسبه آن برای استانهای ایران، در مطالعه حاضر، این شاخص برای استانهای ...
بیشتر
شاخص جای پای اکولوژیک، یکی از مهمترین ابزارها برای اندازهگیری اثرات فعالیت های اقتصادی و اجتماعی جوامع بر محیطزیست است. این شاخص می تواند مقدار فشاری را که برای تأمین نیازهای مصرفی، بر جغرافیا وارد میشود، اندازهگیری کند. با توجه به اهمیت این شاخص و عدم محاسبه آن برای استانهای ایران، در مطالعه حاضر، این شاخص برای استانهای ایران اندازهگیری و مقایسه شده است. بهعبارتدیگر شاخص جای پا، برای هر یک از ساکنان استانهای ایران، در بخشهای مصرفی غذا، کالا و خدمات، حملونقل، و مسکن و همچنین در زیر بخشهای زمین کشاورزی، مرتع، جنگل، ساخته شده و انرژی، اندازهگیری و استانها از این حیث رتبهبندی شدند. نتایج نشان از آن دارد که در زمین کشاورزی، خراسان جنوبی بالاترین و فارس کمترین، در زمین انرژی، اصفهان بالاترین و سیستان و بلوچستان پایینترین، در زمین مرتع، خراسان جنوبی بالاترین و قزوین پایینترین، در زمین جنگل، تهران بالاترین و سیستان و بلوچستان پایینترین و در زمینهای ساخته شده، استان خراسان جنوبی بالاترین و استان آذربایجان غربی پایینترین مقدار جای پای اکولوژیک را در بین سایر استانهای ایران داشتهاند. نتایج کلی حاصل از این محاسبه که از تجمیع تمام بخشهای جای پای اکولوژیک حاصل میشود، نشان از آن دارد که ساکنان استان اصفهان با جای پایی به اندازه 412/2 هکتار برای هر نفر دارای بالاترین مقدار و ساکنان استان سیستان و بلوچستان با مقدار 269/1 هکتار برای هر نفر دارای کمترین مقدار جای پای اکولوژیک در میان استانهای ایران میباشند. با توجه به نتایج سنجش پایداری توسعه، می توان بیان نمود که تمامی استانهای ایران دارای ناپایداری اکولوژیک بوده و دراینبین استانهای اصفهان، قم و تهران بالاترین ناپایداری را دارند.